سومین عید پاک(Easter)

ساخت وبلاگ

امروز دانشگاه جشن ایستر رو تو یه استادیوم رو باز برگزار کرده بود.سارا طبق معمول هیحان زیادی برای اگ هانتینگ داشت.موقع رفتن به من گفت:مامان دعا کن گلدن اگ رو امروز پیدا کنم .گفتم مهم اینه که لذت ببری به گلدن اگ خیلی فکر نکن مامان جان، ولی من برات دعا میکنم.شکر خدا کلی بهش خوش گذشت و کلی هم تخم مرغ رنگی جمع کرد که تو هر کدوم شکلات و کاکایو بود و تو یکیش هم کارت خرید پیتزای رایگان بود.بعد از مراسم هم با اقا محسن اینا همگی رفتیم خونه ی اونا برای خوردن چای.ساینا هم حسابی سر حال بود و کلی براشون لبخند زد و صداهای قوقو قو ...در اورد .

فردا هم برای شام خونه ی شارلت دعوت هستیم و خاطره ی اولین عید پاک که ما رو به خونش دعوت کرد و شروعی شد برای اشناییمون زنده میشه.

خداجونم بابت همه ی روزای قشنگ ازت ممنونم

موضوع :

نوشته شده در تاريخ 3:19 | يکشنبه 27 فروردين 1396 توسط نیره

خاطرات سارا...
ما را در سایت خاطرات سارا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6saraparsa1 بازدید : 92 تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1396 ساعت: 17:49